فرض کنید دو فعالیت در اختیار دارید که با لینک FS به یکدیگر متصل شده اند. سپس متوجه می شوید که فعالیت پس نیاز نمی تواند به محض اتمام فعالیت پیش نیاز آغاز شود. بنابراین احتیاج به تعریف زمان تاخیر و یا Lag Time خواهید داشت. و یا فعالیتی در اختیار دارید که به محض اتمام فعالیت قبلی شروع نمی شود. بلکه متوجه شدید که فعالیت پیش نیاز لزوما نباید به اتمام برسد تا فعالیت پس نیاز آغاز گردد.
1- Lag Time
این موضوع در شرایطی رخ می دهد که رخدادی بین دو فعالیت روی می دهد ولی نمی توان آن را به صورت فعالیتی مجزا ثبت نمود. به طور مثال فرض کنید فعالیت سفارش تجهیزات، پیش نیاز فعالیت نصب تجهیزات می باشد. اما تجهیزات نمی توانند به محض سفارش نصب گردند. بنابراین زمانی برای تاخیر در چنین شرایطی نیاز است تا تجهیزات حمل و نقل شوند و تحویل گردند. در حقیقت شروع فعالیت پس نیاز باید تاخیر داده شود. شما می توانید Lag Time را در زمانبندی خود لحاظ کنید تا این شرایط را دقیقا منعکس نمایید. Lag Time ها را می توان به صورت درصدی از فعالیت پیش نیاز مثل 75% و یا به صورت دوره های زمانی مشخص مانند 16h و یا 3ed در نظر گرفت.
البته باید دقت شود که Lag Time با Assignment Delay (تاخیر در تخصیص منبع) اشتباه گرفته نشود. Lag Time در حقیقت فاصله زمانی است که اتمام فعالیت پیش نیاز و آغاز فعالیت پس نیاز را به تاخیر می اندازد. اما Assignment Delay را برای ایجاد تاخیر بین شروع فعالیت و شروع منبع تخصیصی لحاظ می شود (در پست های آتی مطرح خواهد شد).
برای اعمال Lag Time می توان از طریق پنجره Task information و هم چنین Task Dependency اقدام کرد که در بخش Lag باید زمان مورد نظر خود را به صورت عددی مثبت وارد نمود. این عدد را هم می تواند به صورت درصد و یا مقدار زمانی لحاظ نمود.
2- Lead Time
یکی از رویکردهایی که می توان برنامه زمانبندی خود را کاراتر کرد ایجاد همپوشانی بین لینک فعالیت ها در صورت امکان می باشد. به طور مثال فعالیت پس نیاز می تواند با 50 درصد تکمیل فعالیت پیش نیاز شروع گردد. بنابراین در چنین شرایطی می توان برای فعالیت پس نیاز Lead Time یا زمان پس افت به میزان 50 درصد در نظر گرفت.
به طور مثال فعالیت ساخت دیوار ها پیش نیاز فعالیت گچ کاری دیوارها می باشد. اگرچه تا زمانیکه ساخت دیوارها به اتمام نرسیده نمی توان گچ کاری را آغاز نمود، اما برای گچ کاری دیوار اول احتیاجی به اتمام ساخت دیوار انتهایی نمی باشد. Lead Time ها به صورت مقادیر منفی تعریف می شود. در حقیقت به کمک آن می توان کاهشی را در زمانبندی ایجاد نمود. همانند Lag Time ، Lead Time را نیز می توان به صورت درصدی از فعالیت پیش نیاز مانند 75-% و یا به صورت دوره های زمانی خاص برای مثال -4d یا -1ed در نظر گرفت. برای وارد کردن Lead Time به زمانبندی پروژه ی خود کافی است، همانند آنچه که برای Lag Time ذکر شد عمل نمایید با این تفاوت که در فیلد Lag باید زمان مورد نظر خود را به صورت مقادیر منفی وارد کنید.
البته ممکن است کمی عجیب به نظر برسد که از فیلد Lag بتوان برای لحاظ کردن Lag Time و Lead Time استفاده نمود. در حقیقت این دو از ایده ای مشترک پیروی می کنند. آنها مدت زمانی را تفسیر می کنند که قبل از شروع (و یا پایان) فعالیت پس نیاز باید سپری شود. Lag Time زمانی را بین عملکرد فعالیت پیش نیاز و پس نیاز اضافه می کند، بنابراین به صورت مقادیر مثبت تفسیر می شود. اما Lead Time مدت زمانی را از عملکرد فعالیت پیش نیاز و پس نیاز کسر می کند، که از این رو باید به صورت اعداد منفی لحاظ گردد.
رویکرد دیگری نیز برای وارد کردن Lag Time و Lead Time برای فعالیت ها وجود دارد. برای این منظور در نمای گانت چارت قرار بگیرید و در ستون Predecessor برای ردیف فعالیت پس نیاز کلیک نمایید. این فیلد در حال حاضر باید حاوی شماره یا ID Number فعالیت پیش نیاز باشد. بعد از شماره فعالیت پیش نیاز، کدی که معرف نوع وابستگی است را وارد کنید (FS-FF-SF-SS). سپس مقادیر Lag Time و یا Lead Time را به ترتیب به صورت مقادیر (ویا درصد) مثبت و یا منفی ثبت کنید. به طور مثال 9FS+1d برای Lag time و یا 14FF-20% برای Lead Time.
انتشار مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
تا حالا امتحان نکرده بودم...